همنفس

سالهــــــــــا دویده ام با قلبـــــــــی معلق و پایـــی در هــــوا دیگــــر طــاقت رویاهــــایم تمــــــــــام شده است دلــــــــــم رسیدن می خواهــــــد . . .












معنی این عبارت جبری چیست؟

       (o/5 k3)
       ————
       (k3)

خوب فکر کنین بعد جوابشو ببینین


:ادامه مطلب:
نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 14:16 توسط ریحانه| |

اینجا سرزمین واژه های وارونه است:


جایی که گنج, "جنگ" می شود
درمان, "نامرد" می شود

... قهقه , "هق هق" می شود
اما دزد همان "دزد" است
درد همان "درد"
و گرگ همان "گرگ"

 و در این سرزمین عشق معنایی ندارد چون برعکسش بی معنی است..................(قشع)

قضاوت با توست در دنیایی وارونه  تو هم وارونه می شوی اما.........

اگر بخواهی وارونه نشوی یا باید حذف شوی و یا حذفت می کنند

"برای کشتن پروانه نیازی نیست اورا له کنی ،بال هایش را بکن چون دیگر تو قاتل نیستی @این خاطرات پرواز است که او را می کشد@"

برای له شدنت نیازی نیست خردت کنند خاطرات زیبا را که ازت بگیرند خود به خود خواهی مرد......مرگی تلخ ،گلویی پر از بغض......

عادت به عشق داری ولی بدون عشق می میری پس

خیلی دلت شور معشوق نزند...روزی ولت خواهد کرد مثل همه ی آن ها که ولش کردند و یا ولشان کرد.

اگر خیلی خوب باشد دنیای بی درد و رحمی که تو در آن اسیری او را از تو خواهد گرفت...عشقت را ......خاطراتت را....همه ی زنگی ات را......

نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 14:4 توسط ریحانه| |

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاشو سیر کنه , گوشت بدن خودشو میکند
و میداد به جوجه هاش میخوردند
زمستان تمام شد و کلاغ مرد!
اما بچه هاش نجات پیدا کردند و گفتند:
آخی خوب شد مرد, راحت شدیم از این غذای تکراری!
این است واقعیت تلخ روزگار ما..!

نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 14:3 توسط ریحانه| |

« چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گوید :

چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟

همایون لبخندی میزند و می گوید :

ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟ و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!

چارلز با عصبانیت می گوید :

نه! مگه ملکه فرد عادیه ؟!! فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!

همایون هم بی درنگ می گوید :

خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!! »

نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 14:2 توسط ریحانه| |

( در این بن بست )
دهانت را می بویند
مبادا گفته باشی دوستت می دارم
دلت را می بویند
روزگار غریبی است نازنین ...
و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد ...
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را
به سوخت بار سرود و شعر
فروزان می دارند
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی است نازنین ...
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد ...
آنکه قصابان اند بر گذرگاهها مستقر
با کنده و ساتوری خون آلود
روزگار غریبی است نازنین ...
و تبسم را لبها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد ...
کباب قناری
بر آتش سوسن و یاس
روزگار غریبی است نازنین ...
ابلیس پیروزمست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد ...

نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 14:0 توسط ریحانه| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت